۱۳۸۹ اسفند ۶, جمعه

۸ مارس: جهان دیگری بسازیم از برابری

۸ مارس امسال در شرایطی فرا می رسد که زنان ایران از لحاظ حقوقی و اجتماعی همچنان در وضعیت اسفناکی که سیستم سرمایه داری ایران بر آن تحمیل نموده است قرار دارند. قوانین ارتجاعی مذهبی به پشتوانه نیروی نظامی و سرکوب به تهاجم وسیع خود علیه زنان و جنبش آنها ادامه میدهد ، تهاجمی که از همان فردای انقلاب ۵۷ با سرکوب وسیع جنبش های اجتماعی شروع گردید و تا به امروز هم ادامه دارد .
مکان های کار و زیست مکان هایی هستند که هر روزه زنان در آنجا مورد استثمار طبقاتی و تبعیض جنسی قرار می گیرند . آنان در موقعیت درجه دومی در زندگی اجتماعی و اقتصادی شان قرار گرفته اند . تحت نظام سرکوبگر سرمایه داری استثمار و فرودستی آنها هرروز تولید و بازتولید می شود ، آری تحت این نظام که امروز خود را به گوشه و کنار تمام زندگی بشری گسترانیده است این تنها زنان ایران نیستند که در معرض تجاوز و آزار و خشونت جنسی و طبقاتی قرار دارند بلکه در سراسر این نظام طبقاتی نابرابر این زنانند که در صف اول قربانیان سود و ارزش اضافه هستند. بررسی وضعیت زنان حتی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری نشان از این دارد که هیچ درجه از پیشرفت این سیستم نمی تواند در خدمت ریشه کنی نظام مردسالار قرار بگیرد بلکه سرمایه داری نظام مردسالار را به عنوان فرهنگی به جا مانده از مناسبات طبقاتی گذشته ، همچون مذهب ، در درون خود بازتولید می کند .
در این میان این زنان کارگر هستند که هم به عنوان زن و هم به عنوان کارگر در تمامی زندگی خود به صورتی مضاعف استثمار می شوند  به خصوص در شرایط کنونی که بحران اقتصادی دامنگیر نظام سرمایه داری شده بیشترین سهم زنان به عنوان محروم ترین و بی حقوق ترین گروه، بیکاری و فقر و خشونتهای مختلف است که این مسئله را در کشورهایی مانند ایران و افغانستان و عراق و ... به شکل واضح تری می توان دید .
در ایران زنان کارگر که بیشتر در کارگاههای زیر ده نفر که سالهاست به میمنت سیاست های نئولیبرالی از شمول قانون کار خارج هستند، مشغول به کارند جزء اولین قربانی ها در بیکارسازیها و پرداخت نکردن دستمزدها و نیز دریافت دستمزدهایی به مراتب پایینتر از مردان کارگر هستند.   بنا براین آنها از یک سو تحت نظام مردسالار به عنوان زن خانه دار و بدون اجر و مواجب هر روز مورد ستم جنسی قرار میگیرند و از سوی دیگر در محیط و بازار خرید و فروش کار به عنوان بخشی از طبقه کارگر مورد استثمار طبقاتی و همین مسئله است که موقعیت جنبش زنان را به عنوان متحدی برای جنبش کارگری در جریان مبارزه مشخص می کند. در کنار همه اینها مطمئناً ادامه سیاستهای نئولیبرالی رژیم عرصه زندگی را هر چه بیشتر بر زنان خانه دار طبقات زحمتکش و نیز زنان کارگر تنگ تر خواهد نمود و بر رونق بازارغیر انسانی فروش سکس و خانه بدوشی زنان نیز افزوده خواهد شد ، کما اینکه جدیداً زنان نیز به خیل کارتن خوابهای خیابانی پیوسته اند .
جنبش زنان مانند هر جنبش اجتماعی دیگری در درون خود گرایشات متفاوتی را حمل می کند که می توان به گرایشات لیبرالی و اصلاح طلب و گرایش محافظه کار و نیز گرایش چپ و سوسیالیستی اشاره نمود . در ضعف گرایش سوسیالیستی است که امروز رژیم ایران خود را در حمله و تجاوز به منافع طبقاتی و جنسیتی زنان توانا می بیند . از طرف دیگر استراتژی مورد نظرگرایش راست ، چه لیبرال و چه محافظه کار طی این سالها نشان داد که توانایی پاسخگویی به نیاز مبارزاتی زنان ایران  برای رسیدن به حقوق مسلم شان که همانا یک زندگی انسانی  و بدون استثمار و ستم جنسی و طبقاتی است ، را ندارد .
استراتژی گرایش سوسیالیستی درجنبش زنان ، امروز به درست برایجاد تشکلهای توده ای زنان تاکید می کند تا در کنار جنبش کارگری بتواند مبارزه ای طبقاتی را برای برچیدن نظام سرمایه داری به عنوان ریشه تمامی این نابرابریها پیش ببرد. دستیابی زنان به هر درجه از آزادی و حقوق دموکراتیک  در گرو سرنگونی جمهوری اسلامی است نه درمذاکره و مصالحه با علما و مراجع اسلامی ، و جنبش اعتراضی سال ۸۸ نیز نشان داد که این امر مهم بدون حضور متشکل طبقه کارگر در عرصه مبارزه سیاسی در سطح جامعه اتفاق نخواهد افتاد . بنابراین گرایش سوسیالیستی جنبش زنان به این باور رسیده است که زنان تنها با یک مبارزه پیگیر و متشکل در کنار طبقه کارگر است که می توانند به تغییر ساختارهای اقتصادی و سیاسی سرمایه دست بزنند و در نهایت  به آزادی و برابری واقعی و ریشه ای دست یابند.
  پر توان باد اتحاد جنبش زنان و جنبش کارگری
برقرار باد تشکلهای توده ای زنان
کمیته همبستگی کارگران ایران و سوئد
اسفند 1389 –  مارس 2011