۱۳۸۹ اسفند ۲۴, سه‌شنبه

زن و نیروی کار

نوشته شده توسط: عابد رضایی
آزادی و رهایی زن به خصوص در دوره ما بعد حاکمیت سرمایه داری و طرق یا آلترناتیو های دستیابی بدان یکی از موارد مورد بحث در بین گرایشات گوناگون گاه در عرصه تئوریک و گاهاً در صحنه مبارزه عملی بوده است و هر جریانی آن را بنابر روایتی بر اساس ماهیت طبقاتی اش تحلیل، بسط و گسترش می دهد که در پس این درگیری ها همیشه دو آلترناتیو بورژوایی و سوسیالیستی با انواع گرایشات مختلف در خود از سویه چپ(سوسیالیستی) تا راست(طرفداران سرمایه داری) مهم ترین آنها بوده اند.
گرایش راست، رهایی زن را خاص جامعه کنونی دانسته چرا که ساختار کنونی  را در حد نهایی پیشرفت دانسته و بدین جهت مسیری نمی یابد مگر جز پاره ای از اصلاحات و این نوع استراتژی در میان جنبش زنان بدان جهت شکل می گیرد که نظریه پردازان این جناح خود به لحاظ طبقاتی در حاکمیت بوده و بیش از این نه توانسته و نه می خواهند که باشند زیرا هر چیزی جز وضعیت موجود نه بر نفع که در ابتدا به ضرر همین ها خواهد بود.
اما در سوی دیگر گرایش چپ و سوسیالیستی بنا شده که نه تنها در مقابل زن ستیزی که شرایط پدید آمده را نتیجه حاکمیت طبقاتی دانسته و معتقد به این امر است که تنها با محو سرمایه داری و رسیدن به جامعه سوسیالیستی است که زنان به حد رهایی و برابری می رسند که شخص نگارنده نیز از این دسته است.
------------------------
فمنیست های بورژوا می پندارند که با اصلاحات در امور و ورود زنان به بازار کار و به یک معنا دخالت گری در امور اجتماعی تفاوت ها را میان زن و مرد از میان برداشته و بر این مشکل که از دیرباز نیمی از جامعه را تماماً تحت ستم قرار می داده فائق می آیند، اگر چنین امری شدنی بود قطعاً سرمایه داری تا ابد بر سریره قدرت باقی مانده و ضرورت انقلاب از میان برداشته می شد.
اخیراً مداوم بر طبل پیشرفت تکنولوژیک کوبیده، ماشینی و الکترونیکی شدن تولید را نقط عطف نظریات خود دانسته و با اعلام این که دیگر زنان هم توانایی شرکت در امر تولید را داشته و به واسطه ورودشان به بازار کار استقلال مالی یافته، به مردان بی نیاز شده و در ادامه با ورودشان به سیستم حاکمیت در موقعیت برابر قرار می گیرند و بدین گون ستم بر زنان جامعه را از این طریق خاتمه یافته می دانند.
اما تمام مسائل موجود به دلیل آن نیست که اشتباهی رخ داده بلکه سرمایه داری به عنوان آخرین و پیشرفته ترین حاکمیت طبقاتی در تاریخ بشریت نه آنکه نخواهد بلکه نمی تواند زنان را تماماً در موقعیت دستیابی به کار قرار دهد، ایراد نظامات طبقاتی در نا عادلانه بودن تقسیم ثروت نیست بلکه مشکل در ناعادلانه بودن تقسیم کار ریشه می یابد، چرا که بشر امروز با تمام دارایی ها و فراز و نشیب هایش ماحصل کار انسان است، نظامات طبقاتی اساساً به دلیل تقسیم کار به دو دسته یدی و فکری پدید آمده و از نقطه متمرکز کار فکری به سمت عدم تمرکز حرکت نموده اند.
برای مثال در دوران برده داری به ازای هر یک برده دار به عنوان حاکم صد برده به عنوان نیروی کار یدی تحت حاکمیت وجود داشته است، بنا بر همین اساس نیروی عمده جامعه را تقریباً یک درصد کار فکری و نود و نه درصد کار یدی شکل می داده و آنجا که کار یدی نیازمند حدبالایی از توان بدنی بوده و دقیقاً در این برهه تاریخی است که زنان در جامعه به حاشیه رانده شده و در آینده تماماً مورد ستم واقع می گردند چرا که بنا بر جبر تاریخی از مناسبات تولید به شکل انبوه کنار می مانند، حال آنکه امروز طی گذر دو دوره تاریخی دیگر از آن زمان این نسبت بین کار یدی و فکری بر اساس همان پیشرفت تکنولوژی چنان کاسته شده که وجود دولت را نه تنها بی موضوعیت که عدم وجود آنرا ضروری می سازد، به یک تعبیر می توان گفت جامعه بشری از جوامع کمون های اولیه ی بی طبقه ، بدون تبعیض و اساساً مبتنی بر کاریدی پیش می رود به سمت جامعه کمونیستی شکل گرفته از ماحصل کار فکری یعنی دوره ای که نیروی اختیار برای اولین با در تاریخ بر جبر پیروز می شود.
اما چنین امری در داخل نظام کاپیتالیستی موجود نا ممکن بوده چرا که در صورت وقوع چنین حادثه ای سرمایه داری به عنوان حاکمیت از بین رفته و چنان که منافع خود را در این نمی بیند همچنان با جلوگیری سختگیرانه و کنترل بر تکنولوژی از وقوع چنین حادثه ای جلوگیری نموده و عدم پیشرفت بیشتر از این فمنیسم بورژوایی و پوچ بودن گفته هایشان با ادعای ورود به صحنه تولید (کار) زنان و در پی آن برابری زن و مرد در موقعیت کنونی را اثبات نموده و ضرورت انقلاب هرچه بیشتر نمایان می شود.
سرمایه داری نه تنها هنوز در موقعیت برابر قرار دادن نیروی کار فکری و یدی نیست بلکه تماماً در بازتولید آن به شکل جهانی کوشده و در این راستا نابرابری های اجتماعی تولید شده ما بین این دو نیرو در فرهنگ، میزان دستمزد و جایگاه اجتماعی کاملاً مشهود است چرا که حاکمیت خود نیز در سویه نیروی فکر قرار گرفته و با برابر شمردن هر دو این نیروها خود را در موقعیت برابر با کار یدی قرار داده و لیاقت خود به عنوان حاکم را از دست می دهد و این روند بازتولید نا برابری ها گسترش یافته و در بین طبقات، جنسیت، سن، نژاد برای اسقرار حاکمیت سرمایه داری که بیش از این قادر نیست حد تفاوت نیروی کار یدی و فکری را حتی بکاهد ضرورت می یابد، ضرورتی که به قیمت تحت ستم قرار گرفتن جامعه در ابعاد گوناگون به واسطه حاکمیت کاپیتالیستی شکل می گیرد.
به یک معنا سرمایه داری به عنوان یک سیستم تا سر حد توان خود به نسبت نظامات پیشین در پیشبرد حقوق اجتماعی زن به پیش رفته و پیشرفت بیش از این در قالب نظامی که هنوز در تقسیم کار بین نیروهای کار فکری و یدی محتاج عدم نا برابری است خیالی باطل است مگر در لاپوشانی های تبلیغاتی کاپیتالیستی که زن را فقط به شکل مدرن تری وارد عرصه پورنوگرافی کرده است. 
مندرج در ویژه نامه زن کارگر
انتشار کانون دوستداران کارگران سوسیالیست به مناسبت روز جهانی زن