۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه

مصاحبه با رفیق بهمن قهرمانی با ویژه نامه روز جهانی کارگر، انتشار یافته از سوی کانون دوستدارن کارگران سوسیالیست

اوضاع کنونی جنبش کارگری را چگونه ارزیابی میکنید؟
می توان به این سئوال از دو جهت جواب داد . از یک طرف همه ما به خوبی می دانیم که طبقه کارگر ایران از لحاظ معیشتی و اقتصادی در یکی از دشوارترین دوره های حیات خود قرار گرفته است . هجمه ای را که رژیم اسلامی سرمایه در دهه 60 با سرکوب شوراهای کارگری و قلع و قمع نیروهای انقلابی و پیشرو جنبش کارگری شروع نمود و در ادامه به بهانه جنگ 8 ساله تمامی مطالبات کارگران را تخطئه نمود ، با پایان گرفتن جنگ و شروع دوره بازسازی با اجرای سیاستهای نئولیبرالی در جهت ادغام در بازارهای جهانی ادامه داد . اجرای این سیاستها قرار است به هزینه تهی نمودن هر چه بیشتر سفره کارگران و مردم زحمتکش صورت بگیرد و در این مسیر تمامی جناحهای سرمایه داری با هم توافق کامل دارند و تنها مسئله نحوه و شیوه اجرای این سیاستها ونیز غلبه بر نتایج و پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن است و اینکه کدام یک از جناحهای رژیم می تواند  زمینه های سیاسی و اجتماعی برای یک دوره دیگر از انباشت سرمایه در ایران را فراهم نماید .
بنابراین سیاست هایی همچون خصوصی سازی های گسترده و حذف یارانه ها و حمله به سطح معیشت کارگران نتیجه سرکار آمدن جناح مشخصی از رژیم مثلاً دولت احمدی نژاد و جناح نظامی اش نیست که حالا با تغییر این مهره و آوردن مثلاً موسوی و یا کروبی بتوان این سیاست ها را مهار نمود بلکه اینها اتفاقاً یادگارهای دوره سازندگی و اصلاح طلبان بوده که به دلایل مشخصی از جمله ناتوانی در کنترل جنبش های اجتماعی علی الخصوص جنبش کارگری و نیز سیاست بین المللی شان و با وجود تمامی سرکوب و زندان ، در اجرای آن موفق نشدند و در موقعیت کنونی این سیاست ها اتفاقاً توسط محافظه کارترین بخش از جناح های سرمایه داری با تکیه بر اهرم های نظامی و نیز اوضاع منطقه خاورمیانه و در دل بازتعریف جغرافیایی- سیاسی منطقه خاورمیانه اجرا می شود . اما قربانی اصلی تمامی این سیاستهای نئولیبرالی کسی نیست جز طبقه کارگر و زحمتکش این جامعه ، کسانی که قرار است با 330 هزار تومان در ماه ( که حتی بخش بزرگی از طبقه کارگر از دریافت این مبلغ ناچیز هم محروم هستند از جمله زنان کارگرو کودکان کار و نیز کارگران ساختمانی و یا کارگاههای زیر ده نفر )  با تورم افسارگسیخته ای که خود رژیم از 25 درصد بودنش سخن می گوید ، دست و پنجه نرم کند ، کارگری که صبح را با هراس از بیکار شدنش به سرکار می رود ، کارگرانی که ماههاست حقوق خود را دریافت نکرده و تازه صبح که بیدار می شود قبض چند صد هزار گاز و برق و اب و... به دستش می رسد و برای اینکه به محل همیشگی اش برای پیدا کردن کار برود باید دوبله برای بلیط مترو پرداخت نماید . زنان کارگری قرار است قربانی این سیاستها شوند که روزانه بیش از 12 ساعت در کارگاهای نمور و تاریک و پای دار قالیبافی و در اوج استثمار مضاعف به سر می برند و در ادامه روز کاری نیز باید در خانه بدون اجر و مواجب به بازتولید نیروی کار در قالب شوهر و فرزندان برای فردای کاری مشغول باشد منظورم همان کلمات آشنای همیشگی شستن و سابیدن و روبیدن و... .
این ها تازه گوشه بسیار کوچکی از معیشت کارگران و زحمتکشان این جامعه است که باید به آن وضعیت اسفناک معلمان قراردادی و پرستاران را نیز اضافه نمود که علی رغم سالها اعتراض شان به دولت راه به جایی نبرده اند و هر روز به کابوس بیکار شدنشان دست و پنجه نرم می کنند . بله ، بیش از هفتاد درصد این جامعه در این وضعیت فلاکت بار به سر می برند و در کنار آن باید همیشه شلاق سرکوب و خفقان هم بالای سر خود احساس بکنند . فعالین کارگری زیادی امروزه در زندان های رژیم تحت وحشیانه ترین فشارها هستند کسانی مانند رضا شهابی ، ابراهیم مددی ، بهنام ابراهیم زاده، منصور اسانلو و... که جرمشان چیزی جز خواست یک زندگی انسانی و مرفه برای خود و طبقه کارگر و زحمتکش این جامعه نبوده است . تشکلهای کارگری موجود به شدت زیر ضرب رژیم هستند و عملاً در زمینگیر کردن آنها در غیاب یک جنبش متشکل کارگری موفق شده است . فعالین کارگری به جرم برگزاری  اول ماه می را شلاق زده و یا مجبور به تبعید به خارج کشورمی کنند و یا برای آزادی آنها وثیقه های سنگین تعیین می کنند که تازه بعد از تامین وثیقه هم برای وارد نمودن فشار روحی و روانی به خانواده ها و یا فعالین زندانی از آزاد نمودنشان خودداری می کنند . اما علی رغم تمامی این فشارها طبقه کارگر به یمن حضور فعالین خوشنام و واقعی اش از پای ننشسته و کماکان به پیشروی خود ادامه می دهد که در اینجاست که من می خواهم جنبه دوم وضعیت طبقه کارگر را که بالاتر به ان اشاره کردم باز نمایم .
با تمام این اوصاف امروز طبقه کارگر در شرایطی قرار گرفته که می تواند در دل این اوضاع و شرایط با در دست گرفتن مطالبات اقتصادی و رفاهی مردم و نیز خواست آزادیهای دموکراتیک نیروی عظیمی را به زیر پرچم خود جمع نماید . اعتراضات توده ای در این دوره با خواستهای اقتصادی و رفاهی همراه خواهد بود و طبقه کارگر باید در این دوره بتواند با حضور خود به عنوان تنها نیرویی که توان کسب این مطالبات و خواسته ها را دارد نیروی عظیم زحمتکشان را در مبارزه با کلیت رژیم سرمایه داری ایران همراه سازد .
با توجه به وضعیتی که شما در بالا اشاره نمودید و اینکه شرایط بحران سیاسی و اقتصادی رژیم طبقه کارگر را وارد میدان خواهد نمود به نظر شما در این مرحله نیازها و اولویتهای جنبش کارگری چیست ؟
ببینید ، بحث پراکندگی طبقه کارگر اینجا آن مانعی است که باعث شده کارگران به شکل یک طبقه و یا به شکلی متشکل نتوانند در مبارزه حضور داشته باشند و همین مسئله اتفاقاً میدان را برای نیروهای راست و لیبرال باز خواهد نمود . البته پراکندگی کارگران مورد جدیدی نیست و حتی قبل از جنبش اعتراضی دو سال اخیر هم خود را در قالب اعتراضات و اعتصابات جدا از هم نشان می داد که اتفاقاً در دوره جدید که از سال 80 شروع می شود پیشروان کارگری و رهبران عملی این طبقه به درستی این ضعف را تشخیص دادند و برایش جنگیدند و زندان رفتند و شلاق خوردند. می خواهم بگویم که در غیاب یک طبقه متشکل هیچ تغییر و دگرگونی نمی تواند حتی حداقلی از مطالبات و خواسته های زحمتکشان این جامعه را برآورده نماید . ولی موقعی که ما از حضور کارگران در میدان مبارزه صحبت می کنیم شکل متشکل آن را مدنظر داریم وگرنه همین اتفاقات دو سال گذشته در فضای سیاسی و اجتماعی ایران نشان داد که زحمتکشان این جامعه هستند که سینه در مقابل دشمن سپر می کنند همین کارگران و فرزندان آنها هستند که دیگر این نوع زندگی فلاکت بار و پر مشقت نمی خواهند . در جریان اعتراضات سال 88 به درست بین فعالین کارگری این سوال مطرح شد که حالا چه باید کرد؟ زمانی که یک جنبش ضد استبدادی و خفقان در خیابان ها جریان دارد وظیفه طبقه کارگر چه می تواند باشد ؟ آیا باید صبر کرد و منتظر متشکل شدن جنبش ماند یا نه در دل همین اعتراضات فرصت مناسبی برای طبقه کارگر است که برود پای ایجاد تشکلهایش . خوشبختانه هر چند مدت طولانی طول کشید اما بیشتر گرایش چپ در جنبش کارگری به این نتیجه رسید که این اعتراضات را نمی توان به دعوای بین جناح های رژیم خلاصه نمود و توده های معترض علی رغم توهمی که هنوز به اصلاح طلبان رژیم داشتند اما شعارهای آنها هر بار رادیکال تراز قبل می شد و پایه های رژیم را نشانه می گرفت . اما این اعتراضات برای مدتی فروکش نمود و دلیلی هم جز نداشتن یک استراتژی برای ادامه اعتراض و نیز غیبت طبقه کارگر برای این مسئله وجود نداشت . فعالان کارگری این مسئله را به درست تشخیص دادند که ماحصل تبادل نظر و بحث بر سر اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران و موقعیت طبقه کارگر در دل این مبارزات ، فراخوان برای برگزاری اول ماه می 89 توسط شورای برگزاری اول ماه می بود و در کنار آن هم تشکلهای علنی کارگران و فعالین کارگری مانیفست مشترکی را امضا نمودند که به راستی مانیفستی از کل مطالبات توده های معترض در طول سال 88 بود و چه بسا اگر این اتفاق زودتر می افتاد تاثیرات به مراتب بهتر و بیشتری می داشت . پس اولویت جنبش را خود فعالین سوسیالیست داخل کشور مدتها است که تشخیص داده اند آنها می دانند که طبقه کارگر متشکل باید در میدان مبارزه با پرچم مطالباتی مشخص وجود داشته باشد که مسیر این اعتراضات را به سمت انقلاب ببرد و یا اینکه در صورت روی دادن تغییرات انقلابی بتواند منافع زحمتکشان این جامعه را محافظت نماید . اما مهم اینجاست که آنها ننشستند تا طبقه کارگر در آینده ای نامعلوم متشکل شود و سپس جبهه خود را در آن طرف خیابان در مقابل سایر توده های زحمتکش باز نماید . طبقه کارگر بخش بزرگی از همین توده های محروم و زحمتکش را تشکیل می دهد که امروز در خیابان هستند . بنابراین دو جبهه بیشتر وجود ندارد یکی جبهه رژیم با تمامی جناحهای بورژوازی رنگارنگش و دیگری جبهه توده های زحمتکش این جامعه ، و طبقه کارگر تشکل خودش را در دل این جبهه و در اتحاد با زحمتکشان خواهد زد . بنابراین امر تشکل یابی برای توده کارگران و فعالین و رهبران آنها امری جدا از مبارزات زحمتکشان این جامعه نمی تواند باشد .
به طور خلاصه باید اشاره نمود که داشتن تشکل به معنای طبقاتی آن مبرم ترین اولویت در جنبش کارگری در دوره کنونی است و هر درجه از موفقیت کارگران در ایجاد تشکلهایشان کلیت جنبش اعتراضی توده ها را چندین گام به جلو خواهد برد . در وهله دوم باید به اولویت دیگری اشاره نمود که با خیزش مردمی در دو سال اخیر رابطه مستقیم دارد و در بالا هم اشاره ای به آن کردم و آن پرچم داری طبقه کارگر در مبارزه توده ها برای کسب نان و آزادی بر علیه کلیت رژیم سرمایه داری ایران است .
دردوره اخیر یک بحران اقتصادی دامنگیر رژیم اسلامی شده است این بحران اقتصادی که ادامه همان سلسله بحرانهای اقتصادی جهانی در چند سال اخیر است که به شیوه متفاوتی در ایران و سایر کشورهای منطقه و شمال آفریقا خود را نمایان می سازد و بر اساس ساز و کار خاصی بلافاصله خود را در قالب بحران سیاسی هم نشان می دهد به نحو مستقیمی طبقات زحمتکش ایران را در گیر مسئله نان نموده است و با توجه به اینکه رژیم های سرمایه داری در این جوامع از هیچ کدام از جناحهایش توان برآورده ساختن این نیاز ابتدایی انسانهای این جامعه را ندارند بنابراین توده های محروم این جوامع باید برای کسب خواسته های رفاهی شان و برای داشتن یک زندگی شرافتمندانه رودر روی رژیم سیاسی قرار گیرند و اعتراض اقتصادی به سرعت خود را در قالب مسئله کسب قدرت نشان خواهد داد . اینجاست که دو طبقه اصلی در جامعه به میدان خواهند آمد و پلاتفرم خود را رو به توده های معترض اعلام خواهند نمود دو پرچم متفاوت را که مساوی با دو نوع حکومت متفاوت است به میدان خواهند آورد. در این میان طبقه کارگر باید بتواند نشان دهد که خواسته هایش به شدت به خواسته های توده معترض گره خورده و این اوست که می تواند شکلی از حکومت را شکل بدهد که توان پاسخگویی به امر نان و آزادی را در این جامعه داشته باشد  باید طبقه کارگر بتواند نشان دهد که از روایه منافع زحمتکشان این جامعه راه حل برای از میان برداشتن این بحران در برچیدن سرمایه داری از هر شکل و رنگ ان است  ادامه حکومت سرمایه داری و امکان حل بحران به نفع سرمایه داری تنها با شدت بخشیدن به استثمار و بالا رفتن میزان فقر و بدتر شدن زندگی نوده های پایین این جامعه و نیز در کنار ان سرکوب سیاسی گسترده نیروهای معترض امکان پذیر خواهد بود .اما این مسئله نه در حرف و تئوری که باید با نیروی در میدان مبارزه برای توده ها روشن شود . تا زمانی که طبقه کارگر در میدان نباشد هر اندازه تبلیغ و ترویج پلاتفرم و شعار مشخصی نمی تواند توده ها را به این قناعت برساند که طبقه کارگر است که می تواند مهر زحمتکشان را بر حل بحران سیاسی و اقتصادی موجود بزند .
بنابراین به نظر من تمام وظایف امروز جنبش کارگری به نحوی بارز و مشخص به امر مبارزه توده های معترض گره خورده است چه امر تشکل یابی کارگران و چه به دست گرفتن پرچم مبارزه با کلیت این رژیم .
خوب ، با توجه به این موقعیت خطیر و حساسی که امروز طبقه کارگر ایران در آن قرار گرفته است به نظر شما مهمترین وظیفه فعالین جنبش کارگری چیست ؟
نقش پیشروان و فعالین طبقه کارگر علی الخصوص فعالین چپ و سوسیالیست این جنبش که مورد احترام و توجه کارگران و سایر فعالین دیگر این جنبش در عرصه مبارزه هستند ، در این دوره بسیار مهم و حیاتی است . همه ما می دانیم که یکی از دلایل عدم حضور طبقه کارگر در مبارزه توده ها در سال 88 در زندان بودن فعالین کارگری بعد از برپایی اول ماه می سال 88 در پارک لاله بود این فعالین تا بعد از ماهها که از جنبش توده ای گذشته بود هنوز از زندان آزاد نشده و یا اینکه به شدت زیر نظر سازمان اطلاعات رژیم بودند اما بعد از رهایی جمعی از این فعالین کارگری از زندان ها در بین آنها توافق نظری بر سر حضور طبقه کارگر وجود نداشت زیرا که در درون جنبش کارگری گرایشات سیاسی متفاوتی وجود داشت که تحلیل متفاوتی از اوضاع پیش آمده و بحران سیاسی و اقتصادی رژیم داشتند این عدم توافق و همدلی بین این فعالین یکی از عواملی بود که حضور طبقه کارگر را در همراهی با جنبش اعتراضی توده ها تا اول ماه می 89 به تعویق انداخت . اول ماه می 89 نتیجه تمامی این مباحثات و تحلیل ها از اوضاع موجود بود که جمعی از فعالان و پیشروان چپ را بر این نتیجه رساند که برای این روز فراخوان تظاهرات سیاسی بدهند . این فراخوان و حضور طبقه کارگر و استقبال نیروهای اجتماعی و سیاسی نشان داد که زمینه برای رهبری نمودن جنبش از طرف طبقه کارگر و پذیرش آن از سوی نیروهای جامعه وجود دارد .
هدف از این یادآوری بلند این بود که  توجه را به نقش مهم و حیاتی فعالین کارگری جلب نمایم . در این دوره از لحاظ عینی شرایط برای حضور طبقه کارگر در میدان مبارزه و رهبری توده ها در جریان مبارزه اماده است و اگر این اتفاق نیفتد باید ضعف را نه در داخل طبقه بلکه در میان فعالین و پیشروان علی الخصوص فعالین چپ و سوسیالیست دانست . این واضح و مبرهن است که کارگران جزء اصلی ناراضیان از این حکومت هستند کافی است شما نگاهی به مطالبات انها در اول ماه می ها بیندازید تا متوجه این مسئله شوید . بنابراین مسئله این نیست که شرایط آماده نیست بلکه مسئله امروز به درست نقش عنصر آگاه و پیشرو در جهت دادن به این اعتراضات در کنار تلاش برای متشکل نمودن کارگران است . پیشروان این طبقه باید برای جلوگیری از نفوذ اصلاح طلبان و گرایشات راست درون جنبش کارگری مبارزه نمایند باید مطالبات اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر را به هم گره بزنند باید بتوانند نشان دهند که بر قدرت کارگران با پیوستن به مبارزات توده ها ی معترض افزوده می شود و همین مسئله است که فضا را برای متشکل شدن آنان هر چه بیشتر مهیا می کند . این کلید در اول ماه می 89 زده شد اما متاسفانه ادامه کاری نداشت و به عنوان نقطه شروع برای دوره جدید نتوانست در میان فعالین و پیشروان کارگری تثبیت شود.  همه شاهدیم که در اول ماه می 89 چگونه تمامی جریانات و گرایشات لیبرالی و راست برای طبقه کارگر ایران پیغام و تبریک فرستادند همین جریاناتی که تا دیروز کوچکترین توجهی نمی خواستند که به طبقه کارگر داشته باشند و با این بی توجهی می خواستند نقش بالقوه رهبری طبقه کارگر را نادیده بگیرند و به جای آن جایگاه مبهم طبقه متوسط و نخبگان جنبش سبز را بگذارند ، به یکباره یاد طبقه کارگر افتادند . تمامی این جریانات راست به این درک رسیده اند که حضور طبقه کارگر می تواند در این دوره اینده سیاسی ایران را رقم بزند . بنابراین اول ماه می 89 نقش خودش را که پررنگ نمودن هر چه بیشتر طبقه کارگر بود به خوبی ایفا نمود و کارگران به فراخوان شورای برگزاری اول ماه می که حتی آن را نمی شناختند پاسخ مثبت دادند و در چندین شهر کشور اول ماه می را به خیابان ها برای اعتراض سیاسی آمدند بنابراین به نظر من طبقه کارگر به درست امادگی خود را برای ورود به عرصه نشان داد این فعالین و پیشروان بودند که بعد از اول ماه می نتوانستند این نقطه شروع را تثبیت نمایند .  دوره جدید و اول ماه می پیش رو بهترین فرصت برای فعالین کارگری و پیشروان این طبقه است که با اتحاد و همدلی در جهت پیش بردن امر مبارزه کارگران در دل جنبش توده ای و اعتراضی علیه جمهوری اسلامی اقدام کنند . همین حالا که من دارم به سوالات شما جواب می دهم اولین بیانیه شورای برگزاری اول ماه می منتشر شد که در آن به درست بر روی این وظیفه انگشت گذاشته شده است و با بیان مطالبات 8 گانه عملاً وظیفه مهم گره زدن  مطالبات اقتصادی با مطالبات سیاسی کارگران و توده های معترض را شروع نموده اند . این بیانیه به درستی دست بر روی نداشتن توهم به هیچ کدام از جناحهای سرمایه ، از طرف کارگران را مطرح نموده است و این در راستای مبارزه پیشروان طبقه با هر گونه الترناتیو بورژوازی  برای جنبش اعتراضی اخیر است  از طرف دیگر آلترناتیو ستیز طبقاتی را به درست در نقطه مقابل آلترناتیو های بورژوازی رو به توده ها مطرح می نماید که به نظر من از اهمیت مضاعفی برخوردار است زیرا با این اقدام آلترناتیو کاملاً متفاوتی را در پیش روی توده های زحمتکش این جامعه قرار می دهند تا نقطه ارجاعی برای آنان در جریان مبارزه باشد و این عملاً در راستای کمرنگ نمودن هر چه بیشتر آلترناتیو های بورژوازی عمل می نماید . ما به عنوان گرایش سوسیالیستی در جنبش کارگری باید با تمام نیرو از این حرکت پشتیبانی و سعی در تثبیت نمودن آن نماییم . بیانیه مهم دیگری تحت عنوان منشور مطالبات کارگری نیز از جانب کمیته های کارگران سوسیالیست منتشر شده که  نقطه ضعف اصلی جنبش اعتراضی را همین نبودن کارگران متشکل در عرصه مبارزه می داند و برای گره زدن مبارزه کارگران به مبارزه جاری توده های زحمتکش مطالبات سیاسی و اقتصادی کارگران را به نحوی کامل و شایسته رو به توده ها مطرح نموده اند . بنابراین پیشروان و فعالین کارگری به درست دریافته اند که کدامین مطالبات و جهت گیریها می تواند بر قدرت قطب کارگری جنبش به ضرر جناح بورژوازی بیفزاید . حرکت شورا و کمیته های سوسیالیست در نوع خودش واقعاً کم نظیر است و شایسته احترام و قدردانی که با وجود فضای شدید سرکوب و خفقان این دوستان نشان می دهند که سرکوب تنها یک مانع است که با مبارزه پیگیر و متشکل نمی تواند بیش از این دوام بیاورد .
از طرف دیگر آنچه که در این دوره برای فعالین و پیشروان طبقه کارگر از اهمیت برخوردار است تلفیق درست و به مورد کار علنی و مخفی در سطح جنبش کارگری است . بحث تشکل های کارگری برای مطالبات صنفی و اقتصادی یک پای طبقه کارگر و جنبش کارگری در مبارزه با رژیم است پای دیگر این مبارزه کار مخفی این پیشروان است که باید از زیر تیغ حملات رژیم مصون بمانند و این بدان معنی نیست که امروزه فعالان علنی هم بروند و مخفی کار بشوند نه، بلکه حیطه های جدایی هستند این دو حیطه ، و شرایط سیاسی و توازن قوای سیاسی معلوم می کند که مرز کار علنی و مخفی کجاست هر چند که حتی در یک شرایط دموکراتیک هم باز طبقه کارگر احتیاج به سبک کار مخفی خواهد داشت و این سبک کار تعطیلی پذیر نیست . سبک کار مخفی در خدمت وظایفی خواهد بود که فعالان علنی به دلیل علنی بودنشان نمی توانند با آن بپردازند و مشخصاً در دوره هایی که اعتراضات توده ای برعلیه رژیم در جریان است این سبک کار باید بسیار مورد توجه قرار بگیرد . البته این حرف به معنای از حوزه فعالیت خارج شدن تشکلهای توده ای کارگری نیست ایجاد این تشکلها کماکان در دستور فعالین این طبقه و نیز تشکل های فعالین کارگری قرار دارد و به مانند سابق برای آن مبارزه می کنند با این تفاوت که در این دوره شرایط جدید هم بر مبارزه آنها تاثیر خواهد گذاشت و آنان همان وظیفه قبلی را در بطن شرایط جدید و با تاکتیک ها جدید پیش می برند . هنگامی که من از کار مخفی صحبت می کنم منظورم اقداماتی است که کارگران را برای دوره پیش رو حتی در غیاب تشکل های توده هم آماده می نماید تا در یک برآیند توده ای توان شکل دادن به شعارهای رادیکال و نیز آمادگی برای سازمانگری تود ها را داشته باشند .
به نظر شما مهمترین موانع فعالین کارگری  بر سر راه  انجام این وظایف مشخص چیست؟
به نظر من مهم ترین مانع در تمامی دوره های مبارزه این فعالین سرکوب و خفقان شدید بوده است شما اگراز بعد از انقلاب 57 تا دوره کنونی  را در نظر بگیرید سرکوب و خفقان فضای اصلی فعالیت این فعالین را تشکیل داده است در دهه 60 همه شاهدیم که چگونه با کمک همین شوراهای اسلامی کار و خانه کارگریها فعالین واقعی این طبقه به دست جوخه ها مرگ سپرده شدند و یا اینکه مجبور شدند راه تبعید را در بر بگیرند بعد از دوره جنگ و با شروع دوره سازندگی و اصلاحات سیاسی باز هم فضای سرکوب و زندان و حتی شلاق بر جنبش کارگری در کل و نیز فعالین واقعی اش سنگینی می کرد در همین دوره به اصطلاح جامعه مدنی و توسعه سیاسی خاتمی و اصلاح طلبان بود که کارگران خاتون آباد را به خون کشیدند و عملاً نشان دادند که آنچه از آزادی برای بورژوازی آزادیخواه معنی دارد ازادی کسب سود به قیمت جان انسانها است و اگر این آزادی با مانع برخورد کند هیچ اعلامیه حقوق بشری نمی تواند جلوی توپخانه مرگ سرمایه داری را بگیرد . در این دوره نیز شما ببینید که بیشتر فعالین و پیروان این طبقه یا با حکمها سنگین روبرو شده اند و یا اینکه بلاتکلیف در زندانهای رژیم تحت فشار قرار گرفته اند و یا اینکه با وثیقه ها سنگین به صورت مشروط آزاد شده اند ولی در عمل هر چند روز یکبار از طرف اداره اطلاعات رژیم احضار می شوند . به نظر من این فضای خفقان و سرکوب علی الخصوص در این دوره به این دلیل است که رژیم می داند که اجرای برنامه های اقتصادی اش طبقه کارگر را وارد میدان خواهد نمود و با توجه به تجربه ای که کلیت بورژوازی از انقلاب 57 دارد از این مسئله کاملاً احساس خطر می کند و با دربند نمودن فعالین این طبقه قصد دارد در امر سازمانگری و اگاهگری طبقه کارگر که به رهبری این فعالین انجام می شود وقفه ایجاد نماید .
مانع دیگر به نظر من نبودن آن ظرف سیاسی است که فعالان و پیشروان کارگری بتوانند درون این ظرف هر چه سریعتر به همنظری و همدلی بر سر موانع پیشروی جنبش کارگری و نیز تحلیل از اوضاع موجود آن برسند .  ضرورت این تشکل سیاسی تنها برای بعد از رویداد انقلابی در ایران نیست بلکه ضرورت و جای خالی آن از هم اکنون محسوس می باشد . وجود حزب طبقه کارگر می تواند به معنای قدرتمند شدن این طبقه و درگیر شدنش در مبارزه بر سر قدرت سیاسی در این دوره حساس باشد . مبارزه طبقاتی به تحلیل از اوضاع مشخص سیاسی و اقتصادی و نیز نیروهای مختلف درگیر در مبارزه جاری نیاز دارد و از طرف دیگر بر اساس همین تحلیلها طبقه کارگر متحدین اصلی خود را از میان سایر جنبش های اجتماعی دیگر می یابد.  در شرایط کنونی کمیته ها و تشکل های کارگری و فعالین کارگری زیادی در کشور وجود دارد که وجود یک حزب می تواند از هدر رفتن نیروی پراکنده این تشکلها و نیز از دوباره کاریها  و حتی از لحاظ امنیتی از هزینه های امنیتی فعالیت ها ( مسئله ای که امروز با آن به صورت وسیعی سروکار داریم )  خواهد کاست .  از طرف دیگر شناساندن سیاست احزاب مختلف بورژوازی و کمرنگ نمودن و جلوگیری از تاثیر سیاست این احزاب بر جنبش طبقاتی کارگران از جمله مهمترین وظایف حزب کارگران خواهد بود . با شرح اهمیت و ضرورت حزب می توان درک نمود که نبودن آن در صحنه مبارزه کنونی یکی از مهم ترین موانع بر سر راه فعالین و پیشروان کارگری در عکس العمل سریع در برابر تند پیچ های سیاسی در ایران است .
در شرایطی که مردم معترض به اشکال مختلف اعتراضات خود را علناً بیان می کنند طبقه کارگر چه نقشی را ضروری است در دستور کار خود بگذارد ؟
شاید جواب دادن به این سوال به نحوی جمع بندی جواب به چند سوال قبلی باشد . در صورتی که موج دوم اعتراضات در بهمن ماه 89 دوباره شروع گردید و در این دوره مطمئناً خواست های اقتصادی و رفاهی است که مردم را به خیابانها خواهد کشاند فضا برای حضور متشکل طبقه کارگر و بدست گرفتن رهبری اعتراضات مناسب تر از قبل شده است . فشار اقتصادی که متعاقب عمیق تر شدن بحران اقتصادی و سیاسی رژیم ایجاد شده است می رود تا روز به روز دامنه گسترده تری از مردم زحمتکش این جامعه را فرا بگیرد و زندگی را برایشان به مراتب دشوارتر سازد . خواست نان مشخصاً به عنوان نماد مطالبات اقتصادی و رفاهی در اعتراضات دور آتی برجسته تر خواهد بود به شرطی که طبقه کارگر پا به میدان بگذارد و زحمتکشان ایران را حول پرچم مطالبه نان گرد آورد . به نظر من امروز مطالبه اقتصادی کارگران را نباید نشانه ای برای مثلاً تدافعی بودن جنبش کارگری آنطوری که بین بعضی از فعالین رواج دارد ، دانست بلکه همین خواسته نان و یا مطالبات اقتصادی در شرایطی که در سطح جامعه عمومیت پیدا کرده است می تواند عاملی برای بسیج عظیم توده ها در جریان مبارزه باشد . از طرف دیگر در کنار مطالبه نان امروز به درستی مطالبه آزادی مطرح است زیرا که تامین نان در گرو برقراری آزادیهای دموکراتیک مانند آزادی بیان و نشر آزادی اعتصاب و تشکل و آزادی های سیاسی است و برقراری آزادی نیز در گرو تامین نان برای اکثریت توده های محروم جامعه است . این دو خواسته کاملا با هم گره خورده اند و در هیچ مقطع تاریخی جدایی پذیر نبوده اند به همین دلیل است که ما بر این باوریم که تنها نیرویی می تواند آزادی را تامین و تضمین نماید که بتواند نان را تامین نماید و در دوره کنونی تامین نان از گذر مبارزه سیاسی و نیز سرنگونی تمامی جناحهای سرمایه داری در قدرت و رانده شده از قدرت سیاسی امکان پذیر است . اما از این گفته نباید برداشتی را داشت که جریانات راست انحرافی طرفدار آشتی طبقاتی دارند اهمیت مضاعف آزادی برای پیشروی جنبش کارگری به معنای جنگیدن در کنار جناح بورژوازی رانده شده از قدرت بر علیه جناح دیگر بورژوازی نیست و یا اینکه در این مرحله آزادی مهم است  و پس فعلاً ما همه چیز را فراموش کنیم !! و « همه با هم » به جنگ یک جناح مشخص برویم و بعد که آزادی بدست آمد قدم بعدی را برداریم . بورژوازی آگاهانه قصد دارد که چنین تعریفی را میان طبقه کارگر هژمونی بدهد تا طبقه را در راستای منافع سودپرستانه خود بکار ببرد .
تمام تلاش بورژوازی این است که نوک حمله را متوجه جناح سنتی یا مذهبی حاکم گرداند و توجیه نماید که اگر فردا جناح سکولار و لائیک و در نتیجه مدرن سرمایه سر کار بیاید نفع آن به کارگران و زحمتکشان می رسد و بحران پشت سر گذاشته خواهد شد . اما کارگران با مطرح نمودن پلاتفرم طبقاتی خود می توانند توده ها را هر چه بیشتر گرد پرچم « ستیز طبقاتی » گرد آورده و فضا را برای چنین سمپاشی هایی محدودتر نمایند . طبقه کارگر می تواند نشان دهد که هیچ سیاستی جز سیاست نبرد طبقاتی بر علیه کلیت سرمایه داری ایران نمی تواند نه خواست نان و نه خواست آزادی را متحقق سازد . طبقه کارگر متشکل در میدان ، امروز می تواند به توده ها نشان دهد کسب آزادیهای اجتماعی و سیاسی در گرو تعرض کامل به سیستم سرمایه داری حکومتی و غیر حکومتی است . آری ، طبقه کارگر است که با پلاتفرم خود به توده ها نشان می دهد که تنها آلترناتیو کارگری می تواند امروز و فردای انقلاب سایر زحمتکشان این جامعه را به خواسته ها و مطالباتشان برساند . همچنانکه همین امروز تجربه کشورهای غربی نشان می دهد بورژوازی و در راس آنها سوسیال دموکراسی و چپ اروپایی  برای جبران ورشکستگی بانکها و یا کسر بودجه شان شروع به زدن خدمات و سرویس های اجتماعی از جمله حق بازنشستگی ، بیمه های بیکاری ، بیمه های درمانی و بهداشتی ، و... کرده است زمانی که پای سود برای بورژوازی در میان باشد هیچ دستاورد سیاسی و اقتصادی زحمتکشان از دستبرد آنان درامان نخواهد بود . طبقه کارگر و فعالین واقعی این طبقه و پیشروان چپ و سوسیالیست می توانند با حضور خود در مبارزه و افشای سیاست های همه جناح های سرمایه داری موانع پیوستن توده ها را به پرچم مطالباتی کارگران بردارند .
در غیاب این نیروی عظیم تمامی نیرویی که امروز در خیابانها در حال مبارزه با رژیم هستند و تمامی دستاورد آنان از سوی بورژوازی مصادره می شود و از طرف دیگر دست رژیم را در سرکوب جنبش باز می گذارد . رژیم توان در هم شکستن اعتصابات کارگری را ندارد اما می تواند صف چند هزار نفری مردم را متفرق سازد . سلاح کارگران به درست برای حضور در این جنبش اعتصابات آنان است با این کار آنها به توده ها موقعیت حساس خود را از لحاظ اقتصادی و سیاسی نشان خواهند داد . طبقه کارگر تجربه پیروزی اعتصابات خود را به وفور پشت سر دارد و می تواند بر اساس شرایط پیش آمده جدید این تجارب را بکار گیرد . اینجاست که دوباره نقش رهبران و فعالین کارگری هر چه بیشتر برجسته می شود .
به عنوان آخرین سوال می خواهم بپرسم که به مناسبت نزدیک شدن به اول ماه می ، مطالبات کارگران در اول ماه می امسال چه می تواند باشد ؟
فکر کنم آنچه را که من می توانستم در جواب به این سوال بگویم از طرف دو تشکل کمیته های کارگران سوسیالیست و شورای برگزاری اول ماه می گفته شده است و مطمئناً در چند روز آینده شاهد بیانیه های دیگری از طرف سایر تشکلهای فعالین کارگری خواهیم بود . مطمئناً این مطالبات شامل خواسته های اقتصادی و رفاهی و نیز مطالبات سیاسی سایر توده ها خواهد بود به یک معنا تلفیق مطالبات اقتصادی و سیاسی خواهد بود که پی گرفتن آن از طرف نیروی مردمی به رهبری طبقه کارگر می تواند جنبش را به نفع زحمتکشان به سرانجام رساند .
علاوه بر مطالبات بیان شده در بیانیه های مذکور که به درست کلیت مطالبات جنبش اعتراضی توده های زحمتکش این جامعه را در برگرفته و مطالبه ای سراسری و فرگیر است مهم در این دوره و در اول ماه می پیش رو ادامه همان اتحاد عمل اول ماه می های 88 و 89 است . اتحاد عملی که منجر به صدور بیانیه تاریخی شد که نقطه عطفی در پیوستن کارگران به جنبش اعتراضی در جریان بود و حتی تمام نیروهایی که صحبت از فروکش نمودن جنبش اعتراضی می کردند به تکاپو واداشت. در این دوره نیز فعالین چپ و سوسیالیست جنبش باید بتوانند این اتحاد عمل را ادامه دهند زیرا همچنانکه در بالا اشاره کردم فقط با تبلیغ و ترویج نمی توان توده ها را در مورد رهبریت طبقه کارگر به قناعت رساند فعالین و پیشروان می توانند با اتحاد عمل خود آلترناتیو طبقاتی کارگران و پلاتفرم طبقاتی آنها را در عمل و در میدان مبارزه به توده ها نشان دهند باید توده ها عملاً طبقه کارگر و فعالینش را در میدان ببیند تا بتواند به آلترناتیو طبقاتی آنان به عنوان راه حل نهایی بحران رجوع نماید . آلترناتیو طبقاتی کارگران به دلیل اینکه از واقعیات زندگی توده های زحمتکش برخاسته است  نه از ذهنیت نخبگان و پیشروان فقط در میدان عمل هم می تواند کارساز بودن خود را نشان بدهد و توده ها را حول خود متشکل سازد .
با تشکر از شما که این فرصت را در اختیار ما گذاشتید .
من هم از شما متشکرم  و برای شما و سایر فعالین کارگری و دلسوزان این طبقه و برای طبقه کارگر آرزوی پیروزی و سرافرازی دارم . و امیدوارم شاهد اول ماه می باشکوهی در خیابان های ایران باشیم .