نوشته شده توسط: سحر صبا
جنبشی که طی دو سال گذشته با به میدان آمدن میلیونها توده مردم در جامعه ایران آغاز شد، دور جدیدی از فضای سیاسی را آغاز نموده است. انگیزه این خیزش مردمی را می توان در بحرانهای اقتصادی – سیاسی عمیقی بر شمرد، که بیکاری وسیع ، سرکوب شدید، فقر و نابرابری ، بی حرمتی و تورم سر سام آور و رو به افزون از مشخصه های آن است. این خیزش مردمی، طبقات و اقشار مختلف و متضاد اجتماعی جامعه را در بر می گیرد .هر چند حضور توده های کارگر بعنوان یک طبقه که بتواند هژمونی خود را بر جنبش اعمال نماید غایب بوده است. اما مبارزه هر روزه کارگران در اشکال مختلف برای خواسته های اقتصادیشان، تشکل یابیشان، برگزاری اول ماه مه ها همه اینها نشان از این دارد، که طبقه کارگر ایران بر بستر شرایط موجودش و مبارزات هر روزه اش در تلاش است موقعیت خود را تغییر دهد و امکانات بیشتری برای متشکل شدن فراهم نماید.
در طول تظاهرات میلیونی، توده های مردم در بسیاری از مواقع با شعارهای رادیکال چارچوبهای ساختاری مبارزه جناحهای درون حکومتی را در هم شکسته و پشت سر گذاشته اند. و در این راستا درتلاش برای دست یابی به راه حلهای مناسبی هستند، که بتواند ساختارهای سیاسی اجتماعی را تغییر داده و بطور متداوم مبارزات توده ای را در اشکال بالنده ای پیش ببرد. و برای زنده نگه داشتن بحران انقلابی ازهر فرصتی که یک تغییر و تحول پایه ای را در جامعه ایجاد نماید استفاده نمایند. این روندی است که تا به امروز جنبش تود ه ای با افت و خیزهایی که داشته پیموده است.
جنبش حاضر جنبشی است از تمام طبقات مختلف جامعه، طبقه کارگر، خرده بورژوا، و بورژوازی. می توان گفت، طبقات بورژوا و خرده بورژوا درغیا ب بمیدان آمدن طبقه کارگر- بعنوان یک طبقه، دست بالا را دارند. و بخصوص لیبرالها که طبقه بورژوازی را نمایندگی می کنند. این طبقه با حضورش تلاش می کند توده های مردم را حول پلاتفرم خود بسیج نماید. حضور بیشتر کارگران در صحنه سیاسی این جنبش و رشد و تحرک رو به جلو جنبش کارگری در طول سالهای اخیر بر کسی پوشیده نیست. اما واقعیت این است که طبقه کارگر هنوز از آن هژمونی برخوردار نیست که بتواند نقش رهبری این جنبش را به خود اختصاص دهد. رهبری طبقه کارگر برای کل جامعه ایران از آن جهت حائز اهمیت است، که قادر است جنبش را بسوی منافع طبقات فرودست جامعه هدایت نماید. بخصوص بیشترین منفعت را برای طبقه خرده بورژوا خواهد داشت. طبقه خرده بورژوا با متشکل شدنش حول پلاتفرم طبقه کارگر خواهد توانست به بیشترین خواسته های خود از نظر عینی دست یابد. بهمین دلیل حل بحرانی که امروز دامنگیر جامعه ایران شده است، در گرو به میدان آمدن طبقه کارگر به صحنه سیاسی است . لازمه بمیدان آمدن و پیشرویش بعنوان یک طبقه در گرو سازمانیایی هر چه گسترده ترآن میباشد، به این دلیل است که متشکل شدن کارگران و حضور فعالین سوسیالیست کارگری در یاری رساندن به امر سازماندهی و تشکل سازی طبقه کارگر در شرایط حاضر از اهمیت بالایی برخوردار است. تلاش برای سازمانیابی طبقه کارگر همیشه جزء اولویتهای فعالین سوسیالیست کارگری بوده است. بویژه کارگران سوسیالیست هم به این امر واقف اند که روند پیشروی و رادیکالیزه شدن دیگرجنبشهای اجتماعی ، از جمله جنبش زنان و دانشجویی به پیشروی و متشکل شدن هر چه بیشتر طبقه کارگر در صحنه سیاسی ایران گره خورده است. اکنون بحران سیاسی موجود خود بهترین فرصت را برای قد علم کردن و بمیدان آمدن طبقه کارگر بعنوان یک طبقه ایجاد کرده است.
امروز برای بسیاری از توده های مردم که در این مبارزات توده ای فعال هستند و خواست نهایی اشان برانداختن حکومت سرمایه جمهوری اسلامی است این سوال مطرح است که بلاخره ادامه این جنبش به کجا ختم خواهد شد و سرنوشت جامعه چه خواهد شد؟ در واقع توده های مردم دنبال آلترناتیوی هستند که بتواند پرچمدار این جنبش بوده و تلاش نماید با تمام توان هژمونی خود را بر
این جنبش تا مرحله انقلاب اعمال نماید.
چنین رهبری فقط ازعهده طبقه کارگر برمی آید. شاید این سوال مطرح شود چرا کارگران؟ به این دلیل، طبقه کارگر طبقه ای است؛ در تضاد کار و سرمایه ، و تولید کننده کل ثروت جامعه. کارگران که به اقتضای شرایط کارتولیدی در کارخانه ها و مراکز تولیدی تمرکز یافته اند، تقسیم کار در این مراکز، خود مبنایی برای اتصال متقابل کارگران است. بورژوازی، علیرغم تمام تلاش حساب شده اش نمی تواند مانع از ان شود که ترکیب بندی تولیدی کارگران در قسمتها و واحدها، به نوعی آرایش سیاسی و اجتماعی در میان آنها منجر نشود. انسانهایی که ساعات متمادی در شرایط مشترک و با ابزار کارمشترک بر یک سقف برای موجودیتی خارج از خود کار میکنند و از او مزد می گیرند، نمی توانند به یکدیگر نزدیک نشوند و مناسبات ویژه ای میان خود برقرار نکنند، این یک سلسله همبستگی های عینی وهم سرنوشتی میان کارگران و یک شکل دائمی سازمان یابی در درون طبقه کارگر، ایجاد می کند. ازویژگیهای دیگرطبقه کارگر بدلیل موقعیت اجتماعی و تولیدیش، قادراست با دست بردن به زیر بنای اقتصادی و اجتماعی مناسبات بورژوایی جنبش توده ای مردمی را در جهت آزادیهای واقعی سوق دهد.
تعرض وحشیانه سرمایه به سطح معیشت کارگران و مبارزه هر روزه آنها برای " نان " و " آزادی" هم ناشی از این تضاد طبقاتی است. کارگران برمبنای این سازماندهی و همبستگی و تعرض به ساختارهای اقتصادی سرمایه داری خواهند توانست خواست "نان" و "آزادی" را تامین نمایند. مبارزه برای نان یعنی مبارزه علیه مالکیت، علیه فقر، علیه تمام نابرابریها و کسب آزادیهای سیاسی است.
فقط کارگران بنا به رسالت تاریخی اشان قادر خواهند بود افق متفاوتی را در مقابل تحولات اخیرجامعه ایران قراردهند که بتواند با تغییرهای بنیادی و از بین بردن مالکیت خصوصی همراه باشد. این ویژگیهای طبقه کارگر است، که این طبقه را در تمایز با طبقات دیگر قرار میدهد.
رادیکالیزه شدن جنبش توده ای بستگی به میزان متشکل شدن و توازن قوای کارگران دارد. کارگران که دررابطه با بیکارسازیها، حقوقهای معوقه، خصوصی سازیها، خارج شدن از شمول قانون کار، تحمیل قراردادهای موقت، محروم ساختن کارگران موقت از بیمه بیکاری، تورم و گرانی سرسام آور که با اجرای طرح یارانه ها رو به افزایش است و دهها مطالبات دیگر چاره ای جز مبارزه ایی هر روزه با ارتجاع سرمایه اسلامی ندارند. این کارگران هستند که برای ایجاد تشکلهای توده ایشان با آماج شدید ترین سرکوبها و حملات، بیکاری، دستگیری و زندان مواجه اند. وتنها با اتکاء به نیروی آشتی ناپذیر خود و نبردهای طبقاتی سعی می کنند موانع را یکی بعد از دیگری از پیش رو برداشته و به پیشروی ادامه دهند. از این تشکلهای توده ای می توان تشکلهای مستقل سندیکای شرکت واحد و هفت تپه را نام برد که لرزه بر تن مزدوران سرمایه انداخته و صاحبان سرمایه را با یک خطر جدی روبرو ساخته اند.
بخش زیادی از کارگران بر این آگاه و واقفند که چگونه با هرگام رشد جنبش اعتراضی صفوف خود را فشرده تر کنند. و توهمی به این جناح یا جناح حکومتی نداشته باشند. اصلاح طلبان و لیبرالها یی که مدعی دفاع از آزادی و جامعه مدنی اند، و با سیاستهای بورژوایی اشان میخواهند رهبری جامعه را در تقابل با نظامیان بدست گیرند. و همچنین در هراس از رادیکالیزه شدن جنبش، همه را فرا میخوانند که حاکمیت جمهوری اسلامی را به خطر نیاندازید، و در چهارچوب نظام حرکت کنید. اپوزیسیونی که خود از کمترین حقی در نظام حکومتی برخوردار نیست، امروز به کارگران و توده های مردم فراخوان به آرامش میدهد. آنها کارگران و توده های مردمی که ماهیت طبقاتی اشان را شناخته اند و گول فریبکاریهای اینها را نمی خورند، را عناصر " افراطی" میخوانند و برایشان خط و نشان می کشند. ترس این جناحها از این است که کارگران و توده های مردم به خود جرات داده اند در مقابل سیاستهای آنها قد علم کنند. وبا شعارهای رادیکال خود کل نظام حاکمیت جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرند.
ورود کارگران به عنوان یک طبقه به صحنه این مبارزه است که می تواند تغییری اساسی در توازن قوا بوجود بیآورد. تاریخ جنبش کارگری در بیش از سی سال اخیر نمونه های بارزی از این واقعیت را نشان می دهد. این اعتصاب کارگران بود که حکومت نظامی شاه را به زانو درآورد، و در ادامه اش رژیم شاهنشاهی را به زباله دان تاریخ سپرد. و انقلاب را به پیروزی رساند. و این کارگران بودند که با برپایی شوراهای کارگری کارخانه ها را به کنترل خود درآوردند. در مقابل رژیم ارتجاعی سرمایه جمهوری اسلامی در حدود بیش از سه دهه است سر تسلیم فرود نیآورده اند. مقاومتها و مبارزات کارگران در دو رژیم دستاوردهای بسیاری به همراه داشته است. یکی ازمهمترین دستاوردها این است که با وجود سرکوبهای شدید حکومت هار ولجام گسیخته سرمایه به همت آنها فضای جامعه ایران، سیاسی نگه داشته شده است. برهمین مبنای سیاسی بودن است که جنبش کارگری نیز یک رکن اصلی از رویکردهای سیاسی این جامعه می باشد. این جامعه ای است با تضادهای طبقاتی که در فراز و نشیبهای مبارزاتی رنگ سیاسی و طبقاتی بخود گرفته، در ادامه آن مبارزات کارگران ، بویژه تشکل یابی اشان با رویکرد رادیکالیش در یک برآمد اجتماعی به سرعت نقش و جایگاه با ارزش و مهمی کسب نموده است.
این جنبش پرتوان کارگران بود که بارها طعم تلخ شکست را به همین قانون گزاران رژیم کنونی چشانده است. در شرایطی که سکوت و اختناق مرگبار بر جامعه حاکم بود، بارها توانستند در دفاع از زندگی خود ودر مقابله با تعرضات سرمایه داران و دولت جانانه مقاومت کنند. امروز باز هم انها هستند که می توانند در مقابل تهدید ها و سرکوبهای خونین سدی نیرومند ایجاد کنند. مقتدر ترین نیروهای سرکوبگر نظامی نیز در مقابل اراده متحد طبقه ای که چرخ تولید را با اعتصابات سراسری خود می خواباند ناتوان خواهند ماند.
این بار هم کارگران هستند که در مقابل سرنوشت جامعه با مسئولیت تمام وارد عمل میشوند. رژیم جمهوری اسلامی امسال را سال " جهاد اقتصادی" اعلام نموده است. آنها نسخه ریاضت اقتصادی را برای آحاد جامعه می پیچند، و انتظار دارند کارگران و توده های زحمتکش به جای مبارزه با صبوری و تحمل بیشتر فقر و فلاکت این حکومت جنایتکار را از بحرانهایی که با ان روبرو است نجات دهند.امروز این کارگرانند که می توانند با برپایی تشکلهای توده ای کارگری و سمت و سو دادن بسوی تحزب سوسیالیستی ، به مبارزه با این طرحهای ارتجاعی برخیزند. وبا سازمانیابی متحد و گسترده وتوده ای برای برپایی شوراهای کارگری ومردمی اهداف آحاد جامعه را تحقق بخشند. انجام این امر خطیر تاریخی فقط از عهده این طبقه بر می آید . در این راستا است که جامعه در انتظار کارگران است!
آپریل 19، 2011
مندرج در کارگر سوسیالیست، ویژه نامه روز جهانی کارگر از مجموعه انتشارات کانون دوستداران کارگران سوسیالیست